کافه متروکه

-اینترنت در ۱۰ استان وصل شد

-کو پس؟ نت گوشی من که وصل نیست

-نه، نت خونگی وصل شده

-وای فای من در استانی که میگید قطعه

-شما کجای استانی؟ جنوب؟ از شمال وصل شده داره میاد پایین

- :|

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۱:۱۱
روباه پیر

زلف به چپ و راست خوابانده ام

تا دل ببرم از

..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۷
روباه پیر

دلم برای کافه های خیابون فلسطین تنگ شده، حوالی خیابون انقلاب، سر بذارم توی دستام و به قهوه خوردناشون نگاه کنم. پولی نمیموند اگر کافه میرفتم. یه وعده کافه رفتن، پول یه روز شایدم دو روز غذام تو خوابگاه بود. البته یادمه یکی دو بار رفتم، و الان که فکر میکنم میبینم چرا خودم نمی رفتم؟ تنها. مگه تنهایی چشه. سیگار بود. قهوه بود. بوی ذرت مکزیکی بود. کتاب بود. اهنگ بود. خیابون بود. شب بود. تهران بود. دلتنگی بود. دلشوره بود. چراغ زرد تیر چراغ برق ها تو تاریکی. نور بالای ماشینا پشت چراغ قرمز. نرده های دانشگاه تهران. درختای برگ ریز تو حیاط. کاج های بلند. ارزوهای فبه خاک سپرده. پاییز سرد متروک. بیا. من پشت میله ها به سیمان سر در دانشگاه تهران تکیه دادم. بیا بریم تو.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۴
روباه پیر

به جای اینکه هوای همو داشته باشیم

بعضی ها دارند سوء استفاده میکنند

دسترسی به گوگل از طریق سرور کلمبیا از طریق لینک زیر قابل دسترسیه

 

http://find.dejavoo.ir

 

دوستان، بعضی دوستان که داشتن این لینک رو که به رایگان بدست اورده بودند، پولی به این و اون میفروختن دارن خصوصی پیام میدن و تهدید میکنن!

لطفا نشر بدید تا همه استفاده کنند تا کیون این ها بیشتر بسوزه

کامنت هم بذارید خوشحالم میکنید قطعا 😁

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۳:۳۶
روباه پیر

دقت کردید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۳:۵۹
روباه پیر

حرف از گوشت گاو و گوسفند شد

گفتم ما که گوشت نمیخوریم، حالا چه گوشت گاو نخوریم چه گوسفند

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۵
روباه پیر

به نوشتن رو می آوریم. دست از تکه تکه نوشتن های پیامکی برداشته ایم، چون مجبورمان کرده اند. و بعد از سال ها به وبلاگ هایمان پناه آورده ایم. اینجا که انگار هر بار بیشتر می نوشتیم ، فکر میکردیم کسی هست که حوصله ی تک تک کلماتمان را دارد و میخواندمان. اما مخاطب هر روز نوشته های تکراری مسخره مان، از ده تا، نه تا خودمان بودیم، و یکی یک عابری که از این ور میگذشت و کلمه ها به تقطیع مثل رادیو به گوشش میخورد و میگذشت.

حالا باز آمده ایم تا توهم بزنیم. آمده ایم حرف های بزرگ بزرگ بنویسیم، اعتراضات مدنی خودمان را قلم بزنیم، دفاع کنیم، خیز برداریم، فریاد بکشیم. یک لحظه صبر کن. و همچنان به صبر کردنت ادامه بده. (لبخند ملیح)

:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۵
روباه پیر